صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۰۲۴: دل مدام از خط و زلف یار می گوید سخن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل مدام از خط و زلف یار می گوید سخن هر که سودایی شود بسیار می گوید سخن نیست مانع چشم او را خواب ناز از گفتگو آنچنان کز بیخودی بیمار می گوید سخن در صف آزاد مردان کمترست از جوز پوچ هر سبک مغزی که از دستار می گوید سخن پیش رخساری که می لغزد بر او پای نگاه ساده لوح آن کس که از گلزار می گوید سخن با پشیمانی نگردد قدرت گفتار جمع نیست نادم هر که ز استغفار می گوید سخن هر که گرد حرف حرف خود نگردد بارها گر بود مرکز، که بی پرگار می گوید سخن می کند نزدیک راه عیبجویان را به خود کارپردازی که دور از کار می گوید سخن نیست ساحل را ز راز سینه دریا خبر وای بر مستی که با هشیار می گوید سخن می کند ناقص عیاری های خود را سکه دار کاملی کز درهم و دینار می گوید سخن عقل میدان سخن بر عاقلان کرده است تنگ ورنه مجنون با در و دیوار می گوید سخن می شود کوته به اندک روزگاری عمر او هر که صائب چون قلم بسیار می گوید سخن صائب تبریزی