صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۹۹۷: چند بزم باده پنهان از حریفان ساختن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند بزم باده پنهان از حریفان ساختن؟ خویش را آراستن، آیینه پنهان ساختن پنجه خورشید را در آستین دزدیدن است عشق را در پرده ناموس پنهان ساختن کار بر شیرازه زلف تو مشکل می شود ورنه آسان است دلها را پریشان ساختن می تواند مور، اگر بخت سخن یاری کند پایتخت خویش از دست سلیمان ساختن می چکد جای عرق خون از جبین آفتاب نیست آسان سنگ را لعل بدخشان ساختن از جوانمردی است با یک قرص همچون آفتاب عالمی را بی نیاز از خوان احسان ساختن چون صدف پیش ترشرویان برای قطره ای دست خود را کاسه دریوزه نتوان ساختن پیش دانا از تمام علم ها بالاترست خویش را با دانش سرشار نادان ساختن یا ز سیلاب حوادث رو نباید تافتن یا نباید خانه در صحرای امکان ساختن بر سر گفتار صائب را قدح می آورد کار آیینه است طوطی را سخندان ساختن صائب تبریزی