صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۹۸۷: شد ز پیری ها مرا گوش گران مهر دهن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شد ز پیری ها مرا گوش گران مهر دهن چون زبان آور شوم چون بسته شد راه سخن؟ مغز من از پوچ گویان خانه زنبور بود گوش سنگین شد حصار آهنین از بهر من می کند بی پرده عیبش را به آواز بلند هر که در گوش گران آهسته می گوید سخن از چه از گفتار خود را نیک یا بد می کنی؟ چون به خاموشی ز نیکان می تواند شد بی سخن گر ز بی سرمایگی دستت ز سیم و زر تهی است می توان تسخیر دلها کرد با خلق حسن می توان پرهیز کرد از دشمنان خارجی وای بر آن کس که گرگ او بود در پیرهن از طبیبان چاره گوش گران صائب مجو کیست این در را گشاید جز خدای ذوالمنن؟ صائب تبریزی