صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۹۸۴: هر کسی کرده است چیزی خوش ز نعمای جهان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر کسی کرده است چیزی خوش ز نعمای جهان وقت را خوش کرده ام من از خوشی های جهان از جهان و نعمت او داشتم امیدها کند شد دندان حرص من ز سیمای جهان خم چه پروا دارد از جوش شراب لاله رنگ؟ چرخ از جا در نمی آید ز غوغای جهان گوشه امنی که برگ عیش فرش او بود نیست غیر از گوشه دل در سراپای جهان حاصلی جز ماندگی مردم ندارند از سفر می دهد از تیه موسی یاد، صحرای جهان تشنگی نتوان به آب شور بردن از جگر دست کوته دار زنهار از تمنای جهان مردم عالم ز خست خون هم را می خورند ورنه نعمت نیست کم بر خوان یغمای جهان سرخ رویی در شراب نارس این نشأه نیست می کند دل را سیه چون لاله صهبای جهان پرده های گوش من چون آسمان نیلوفری است بس که می آید گران بر گوش غوغای جهان دایم از روی نسب بر هم تفاخر می کنند نیستند از یک پدر پنداری ابنای جهان من کدامین قطره ام کز تلخکامی وارهم آب گوهر تلخ شد از شور دریای جهان شکرلله بار دیگر صائب از اقبال بخت زنده کرد از شعر خود ما را مسیحای جهان صائب تبریزی