صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۹۸۰: سوخته است از آتش گل اشتهای بلبلان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سوخته است از آتش گل اشتهای بلبلان نیست چیزی غیر بوی گل غذای بلبلان تا کدامین سنگدل گل چید ازین گلشن که باز بوی خون می آید امروز از نوای بلبلان خار در چشم خزان ریزد نسیم جلوه اش گر نپیچد شاخ گل سر از رضای بلبلان سخت می ترسم چو برگ لاله گردد داغدار گوش گل از ناله دردآشنای بلبلان جذبه ای با ناله عشاق می باشد که گل می دود از پوست بیرون در هوای بلبلان چون گل کاغذ بود با تازه رویان بهار نغمه های خشک مطرب با نوای بلبلان سبزه خوابیده ای نگذاشت در گلزارها های هوی می پرستان، های های بلبلان غنچه مستور را خواهد فتاد از بام طشت گر چنین بی پرده خواهد شد صدای بلبلان غنچه نشکفته در گلزار نتوان یافتن از نسیم نغمه های دلگشای بلبلان چاک در دیوار گلشن چون قفس خواهد فتاد گر چنین بالد گل از مدح و ثنای بلبلان از نوای عندلیبان باغ پر آوازه است شاخ گل دستی است از بهر دعای بلبلان خرده گیری نیست کار کیسه پردازان عشق ورنه گل آماده دارد خونبهای بلبلان نیست آن بی درد را پروای عاشق، ورنه گل تا سحر چون شمع می سوزد برای بلبلان جنگ دارد با محبت خواب، ورنه شاخ گل کرده است از غنچه سامان متکای بلبلان می کند قانون عشرت ساز بهر گلستان نوبهار از مد آواز رسای بلبلان ناله تنهایی من بی اثر افتاده است ورنه شاخ گل گذارد سر به پای بلبلان صائب ایام خزان جوش بهاران می زنند تا صریر کلک من شد پیشوای بلبلان صائب تبریزی