صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۹۶۲: همه اشکم، همه آهم، همه دردم، همه داغم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همه اشکم، همه آهم، همه دردم، همه داغم که چرا روشن ازان چهره نگردید چراغم برق در جستن من گو نفس خویش مسوزان نه چنان رفته ام از خود که توان یافت سراغم این که پیوسته لبالب بود از باده لعلی سبب این است که چون لاله نگون است ایاغم گر چه چون لعل ز سنگ است مرا بستر و بالین می خورد آب ز سرچشمه خورشید دماغم دل افسرده من گرم نشد از می روشن مگر از شعله آواز شود زنده چراغم صائب از خون جگر داغ من افروخته عارض نفس سرد خزان را نبود رنگ ز باغم صائب تبریزی