صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۹۵۱: می شود از دم زدن خراب وجودم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می شود از دم زدن خراب وجودم پرده آه است چون حباب وجودم گردش چشمی است دور زندگی من مد نگاهی است چون شهاب وجودم هیچ نبسته است در طلسم حیاتم جلوه خشکی است چون سراب وجودم ذره من زندگی ز خویش ندارد بسته به دامان آفتاب وجودم حاصل من نیست غیر تهمت هستی برفکند چون زرخ نقاب وجودم همچو حبابم که در طلسم تعین نیست به جز پرده حجاب وجودم جلوه دو دست در نظر نفسم را بس که به رفتن کند شتاب وجودم حاصل من نیست جز خیال پریشان پرده غفلت بود چو خواب وجودم نیست به جز تار و پود آه ندامت همچو کتان پیش ماهتاب وجودم موج سرابم کز این بساط ندارد هیچ به کف غیرپیچ و تاب وجودم همچو هلال است یک اشاره ابرو بس که بود پای در رکاب وجودم عمر شکر خنده ام چو گل دو سه روزست گریه تلخ است چون گلاب وجودم خانه جدا می کنم ز ساده دلیها گر چه ز دریاست چون حباب وجودم ز آتش و خاک است و باد و آب سرشتم چون شود ایمن ز انقلاب وجودم؟ کاش در آنجا ز من حساب نگیرند نیست در اینجا چو در حساب وجودم سوخت دلم را سپهر صائب و نگذاشت تا شنود بوی این کباب وجودم صائب تبریزی