صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۹۴۱: دلم سیاه شد از بس که برکتاب گذشتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم سیاه شد از بس که برکتاب گذشتم کدام روز سیه بود کز شراب گذشتم؟ چو نیست حاصل من غیر آه و ناله، چه حاصل که چون قلم به سراپای هر کتاب گذشتم دلم فرود نیامد به هر چه چشم گشودم چو آفتاب براین عالم خراب گذشتم کدام کار که آسان نشد به همت عشقم؟ اگر بر آتش سوزان زدم ز آب گذشتم زمین مپرس کز این بحر بیکنار چه دیدی که چشم بسته ازین بحر چون حباب گذشتم نگشت روزی من مفت صائب اینهمه معنی چو اشک گر مرو از پرده های خواب گذشتم صائب تبریزی