صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۹۲۳: ما چاشنی بوسه ز دشنام گرفتیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما چاشنی بوسه ز دشنام گرفتیم فیض شکر از تلخی بادام گرفتیم دل صاف نمودیم به نیک و بد ایام فیض دم صبح از نفس شام گرفتیم ناکامی جاوید چو در کام جهان بود از کام جهان دست به ناکام گرفتیم در رهگذر سیل فنا خواب حرام است رفتیم برون از فلک آرام گرفتیم بر کنگره عرش ضرورست کمندی چون شانه سر زلف دلارام گرفتیم رفتیم ازین قلزم خونین به کناری زین معرکه خود را به لب بام گرفتیم دیدیم که پرگار فلک در کف ما نیست چون نقطه درین دایره آرام گرفتیم زهاد گرفتند ره گلشن فردوس ما گردن مینا و لب جام گرفتیم کردیم دل سنگدلان را به سخن نرم از ریگ روان روغن بادام گرفتیم در دست فلاخن نکند سنگ اقامت ما زیر فلک بهر چه آرام گرفتیم؟ صائب ز سر میوه فردوس گذشتیم تا بوسه تلخ از دهن جام گرفتیم صائب تبریزی