صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۹۱۹: خاکی به لب گور فشاندیم و گذشتیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خاکی به لب گور فشاندیم و گذشتیم ما مرکب ازین رخنه جهاندیم و گذشتیم چون ابر بهار آنچه ازین بحر گرفتیم در جیب صدف پاک فشاندیم و گذشتیم چون سایه مرغان هوا در سفر خاک آزار به موری نرساندیم و گذشتیم گر قسمت ما باده و گر خون جگر بود ما نوبت خود را گذراندیم و گذشتیم کردیم عنانداری دل تا دم آخر گلگون هوس را ندواندیم و گذشتیم در رشته کشیدند دگرها گهر جان ما این عرق از جبهه فشاندیم و گذشتیم هر چند که در دیده ما خار شکستند خاری به دل کس نخلاندیم و گذشتیم یک صید ازین دشت به فتراک نبستیم چون مهر همین تیغ رساندیم و گذشتیم هر چند که در مد نظر بود دو عالم یک حرف ازین صفحه نخواندیم و گذشتیم فریاد که از کوتهی بازوی اقبال دستی به دو عالم نفشاندیم و گذشتیم صد تلخ چشیدیم زهر بی مزه صائب تلخی به حریفان نچشاندیم و گذشتیم صائب تبریزی