صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۸۹۴: بی آبرو حیات ابد زهر قاتل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی آبرو حیات ابد زهر قاتل است ما آبرو به چشمه حیوان نمی دهیم هر چند دست ما چو حباب از گهر تهی است ما این صدف به گوهر غلطان نمی دهیم از مفلسی کفایت ما چون ده خراب این بس که باج و خرج به سلطان نمی دهیم عریان تنی است جامه احرام شوق ما دامن به دست خار مغیلان نمی دهیم یوسف به سیم قلب فروشی نه کار ماست از دست، نقد وقت خود آسان نمی دهیم باشد سبکتر از همه ایام درد ما روزی که درد سر به طبیبان نمی دهیم بی پرده عیبهای خود اظهار می کنیم فرصت به عیبجویی یاران نمی دهیم جزو تن گداخته ما نمی شود از رزق خویش هر چه به مهمان نمی دهیم در کاروان ما جرس قال و قیل نیست راه سخن به هرزه در ایان نمی دهیم در بزم اهل حال لب از حرف بسته ایم جام تهی به باده پرستان نمی دهیم صائب گهر به سنگ زدن بی بصیرتی است عرض سخن به مردم نادان نمی دهیم ما کنج دل به روضه رضوان نمی دهیم این گوشه را به ملک سلیمان نمی دهیم خاک مراد ماست دل خاکسار ما تصدیع آستان بزرگان نمی دهیم صائب تبریزی