صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۸۹۱: از خویش می رویم و ترا یاد می کنیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از خویش می رویم و ترا یاد می کنیم در کوه قاف صید پریزاد می کنیم هر قسم بندگی که برآید ز دست ما نسبت به سرو و سوسن آزاد می کنیم از اشتیاق بحر چو سیلاب نوبهار در کوه و دشت ناله و فریاد می کنیم در شادمانی دل خصم است فتح ما با خلق در شکست خود امداد می کنیم از دشمنان دریغ نداریم آب خویش زهاد را به میکده ارشاد می کنیم لذت نمانده است در آینده حیات از عیشهای رفته دلی شاد می کنیم محسود عالمیم، اگر چه دهان تلخ شیرین به خون چو تیشه فرهاد می کنیم چون سایه هما نظر التفات ما صائب به هر زمین فتد آباد می کنیم صائب تبریزی