صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۸۸۶: آیینه خانه ایم و دم از نور می زنیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آیینه خانه ایم و دم از نور می زنیم شمشیر برق بر جگر مور می زنیم بر روی تخت دار، مربع نشسته ایم می از شرابخانه منصور می زنیم تا کی زند ز رخنه دل جوش، آرزو؟ مشت گلی به خانه زنبور می زنیم هر جا کمان موی شکافی به زه کنیم مژگان مور در شب دیجور می زنیم آزرده می کنیم دلش را ز حرف سخت از جهل، سنگ بر شجر طور می زنیم اینجا کلیم رخصت پروانگی نیافت بال و پری عبث به هم از دور می زنیم این ناله های شعله فشان صائب از جگر از شوق عندلیب نشابور می زنیم صائب تبریزی