صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۸۸۵: با شوخ دیدگان هوس آشنا نیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با شوخ دیدگان هوس آشنا نیم چون عقده حباب اسیر هوا نیم دنبال بیقراری دل سر نهاده ام چون کاروان ریگ پی رهنما نیم دارم عقیق صبر به زیر زبان خویش مانند خضر تشنه آب بقا نیم دیوانه ام ولیک بغیر از دو زلف یار دیگر به هیچ سلسله ای آشنا نیم اصلاح هیچ شمع پریشان نمی کنم ایمن ز تیغ بازی صبح جزا نیم دارم چو غنچه دست تصرف در آستین در بوستان گسسته عنان چون صبا نیم در آفتابروی قناعت نشسته ام در جستجوی سایه بال هما نیم بیطاقتی همان در فریاد می زند هر چند همچو بوی گل از گل جدا نیم هر چند آبروی حیاتم به باد رفت شرمنده غباری ازین آسیا نیم بیرون ز تنگنای سپهرست سیر من چون پست فطرتان به زمین آشنا نیم نقش (امل) ز لوح دل خویش شسته ام در ششدر تعلق چون بوریا نیم آب حیات را به خضر باز می دهم حمال بار منت اهل سخا نیم با مردم سبک نکنم دست در میان بی لنگر و سبکسر چون کهربا نیم صائب حساب زندگی خود نمی کنم از عمر آن نفس که با یاد خدا نیم صائب تبریزی