صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۸۸۱: تا کی به ذوق نشأه می دردسر کشیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا کی به ذوق نشأه می دردسر کشیم؟ تلخی ز بحر چند برای گهر کشیم؟ تیر ترا ز سینه کشیدن نه کار ماست آهی مگر به قوت عجز از جگر کشیم قانع ز گل نه ایم به بویی چو عندلیب ما سرو را چو فاخته در زیر پر کشیم زان پیش کافتاب حوادث شود بلند خود را ز خم به سایه کوه و کمر کشیم کو بخت تا لباس گل آلود جسم را در چشمه سار تیغ به آب گهر کشیم خون مرده است در تن ما از فسردگی منت چه لازم است که از نیشتر کشیم؟ از اشک شمع، دامن فانوس تر شود در محفلی که رشته ز عقد گهر کشیم تنگ است جا بر آن سگ کو از وجود ما صائب بیا که رخت به جای دگر کشیم صائب تبریزی