صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۸۷۸: در کوی جان به قطع مراحل نمی رسیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در کوی جان به قطع مراحل نمی رسیم تا گرد جسم هست به منزل نمی رسیم نه دین ما به جا و نه دنیای ما تمام از حق گذشته ایم و به باطل نمی رسیم در دست و پا زدن گرو از موج می بریم دانسته ایم اگر چه به ساحل نمی رسیم کار شتابکار به پایان نمی رسد این است اگر شتاب، به منزل نمی رسیم خونی که بود در تن ما، سوخت چون نفس وز بخت بد هنوز به قاتل نمی رسیم دست کرم ز رشته تسبیح برده ایم روزی نمی رود که به صد دل نمی رسیم زینسان که موج حادثه دنبال ما گرفت چون کشتی حباب به ساحل نمی رسیم صائب درین محیط که هر قطره واصل است ما در خود از طبیعت کاهل نمی رسیم صائب تبریزی