صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۸۷۷: با هر که شکوه از دل افگار می بریم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با هر که شکوه از دل افگار می بریم مجروح را به سیر نمکزار می بریم منت بود بر آینه صاف ما گران از بخت سبز زحمت زنگار می بریم پوشیدن نظر ز جهان، باز کردن است از خواب، فیض دولت بیدار می بریم لفظ از ظهور معنی روشن حجاب نیست ما فیض صبحدم ز شب تار می بریم در مه ز نور مهر توان فیض بیش برد ما از نقاب لذت دیوار می بریم مرغ چمن ز چاک گریبان گل نیافت فیضی که ما ز رخنه دیوار می بریم از گوشه ای که نیست در او ره خیال را ما فیض گوشه دهن یار می بریم در دست ما ز مال جهان نیست خرده ای دایم خبر به خانه ز بازار می بریم تا دست خود ز باده گلرنگ شسته ایم صائب خجالت از رخ گلزار می بریم صائب تبریزی