صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۸۷۰: ما داغ توبه بر دل ساغر گذاشتیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما داغ توبه بر دل ساغر گذاشتیم دور طرب به نشأه دیگر گذاشتیم اینجا کسی به داد دل ما نمی رسد دیوان خود به دامن محشر گذاشتیم ترک سرست خضر ره بازماندگان ما کار شمع خویش به صرصر گذاشتیم یک جبهه گشاده ندیدیم در جهان پوشیده بود روی به هر در گذاشتیم ابر ز کام مغز جهان را گرفته است بیهوده عود خویش به مجمر گذاشتیم تا در شمار آبله پایان در آمدیم چون بحر پای بر سر گوهر گذاشتیم روی زمین چو صفحه مسطر کشیده شد از بس به خاک پهلوی لاغر گذاشتیم روزی که گشت آهن ما تیغ آبدار تن رابه پیچ و تاب چو جوهر گذاشتیم آیینه ای است آب نما ساغر سپهر بیهوده لب بر این لب ساغر گذاشتیم صائب ز انفعال نداریم روی خلق تا خویش را به خاک برابر گذاشتیم صائب تبریزی