صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۸۶۸: ما اختیار خویش به صهبا گذاشتیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما اختیار خویش به صهبا گذاشتیم سر بر خط پیاله چو مینا گذاشتیم آمد چو موج دامن ساحل به دست ما تا اختیار خویش به دریا گذاشتیم از جبهه گشاده گرانی رود ز دل چون کوه سر به دامن صحرا گذاشتیم از حرف و صوت زیر و زبر بود حال ما مهر سکوت بر لب گویا گذاشتیم چون سیل گرد کلفت ما هر قدم فزود تا پای در خرابه دنیا گذاشتیم از سر زدن چو شمع شود بیش شوق ما تا روی خود به عالم بالا گذاشتیم از خلق روزگار گرفتیم گوشه ای بر کوه قاف پشت چو عنقا گذاشتیم شد مخمل دو خوابه ز خوابگران ما پهلو اگر به بستر خارا گذاشتیم دیوانه راست سلسله شیرازه جنون دل را به آن دو زلف چلیپا گذاشتیم از دست رفت دل به نظر باز کردنی این طفل را عبث به تماشا گذاشتیم صائب بهشت نقد درین نشأه یافتیم تا دست رد به سینه دنیا گذاشتیم صائب تبریزی