صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۸۴۷: ما نام خود ز صفحه دلها سترده ایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما نام خود ز صفحه دلها سترده ایم در دفتر جهان ورق باد برده ایم چون سرو تازه روی درین بوستانسرا در راه گرم و سرد جهان پا فشرده ایم رقص فلک ز جوش نشاط درون ماست چون خون مرده گرچه به ظاهر فسرده ایم نزدیکتر به پرده چشم است از نگاه راهی که ما به کعبه مقصود برده ایم از صبح پرده سوز خدایا نگاه دار این رازها که ما به دل شب سپرده ایم گر خاک ره شویم فرامش نمی کنیم از چشمه سار تیغ تو آبی که خورده ایم از یک نگاه گرم شویم آتش و سپند هر چند تخم سوخته در خاک مرده ایم از آرزوی میوه فردوس فارغیم دندان صبر بر جگر خود فشرده ایم مجنون به ریگ بادیه غمهای خود شمرد با عقده های دل غم خود ما شمرده ایم بگذر ز دستگیری ما ای سبوی خام ما التجا به پای خم می نبرده ایم هر نقش نیک و بد که چو آیینه دیده ایم صائب ز لوح خاطر روشن سترده ایم صائب تبریزی