صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۸۳۸: ما از امیدها همه یکجا گذشته ایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما از امیدها همه یکجا گذشته ایم از آخرت بریده ز دنیا گذشته ایم سوداگری است خاک به زر ساختن بدل ما بهر آخرت نه ز دنیا گذشته ایم از ما مجو تردد خاطر که عمرهاست کز آرزوی وسوسه فرما گذشته ایم آسوده از پریدن حرص است چشم ما از توتیا به کوری اعدا گذشته ایم هر سایلی به ما نرسد در گذشتگی ما از گدایی در دلها گذشته ایم گشته است در میانه روی عمر ما تمام ما از پل صراط همین جا گذشته ایم عزم درست کار پر و بال می کند با کشتی شکسته ز دریا گذشته ایم آزادگان گر از سر دنیا گذشته اند ما از سر گذشتن دنیا گذشته ایم از نقش پای ما سخنی چند چون قلم مانده است یادگار به هر جا گذشته ایم افتاده است شهپر پرواز ما بلند در بیضه از نشیمن عنقا گذشته ایم هر کس که پا نهاد گرفتار می شود بر هر زمین که سلسله بر پا گذشته ایم ما چون حباب منت رهبر نمی کشیم صدبار چشم بسته ز دریا گذشته ایم هموار ساخته است به ما شوق راه را در کوه اگر رسیده، ز صحرا گذشته ایم صائب ز راز سینه بحریم با خبر چون موج اگر چه تند ز دریا گذشته ایم صائب تبریزی