صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۷۸۹: امشب که داغ بر دل افگار سوختم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
امشب که داغ بر دل افگار سوختم گویا چراغ بر سر بیمار سوختم جز عشق هر چه بود همه دام راه بود تسبیح پاره کردم و ز تار سوختم جنس مرا به تاجر کنعان چه نسبت است؟ صد بار من ز گرمی بازار سوختم در بزم آفتاب چه حال است ذره را من در پناه سایه دیوار سوختم صیقل به داد آینه من نمی رسد آهی کشیده پرده زنگار سوختم خورشید تیره روزتر از خون مرده بود روزی که من ز شعله دیدار سوختم گرد کدورت از دل من آه بر نداشت صد حیف ازان نفس که درین کار سوختم صائب به حرف وصوت نشد فکر من بلند من چون سپند بر سر این کار سوختم صائب تبریزی