صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۷۶۱: درین جهان نشود حال آن جهان معلوم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درین جهان نشود حال آن جهان معلوم که مغز را نتوان کرد از استخوان معلوم که دیده حاشیه باشد ز متن مشکلتر؟ نشد ز سبزه خط راز آن دهان معلوم عیار ناز ترا اهل عشق می دانند که بی کشش نشود زور هر کمان معلوم اگر چه معنی نازک شود برهنه زلفظ مرا نشد ز کمر هیچ ازان میان معلوم ز شوق من چه تواند زبان خامه نوشت؟ ضمیر لال نگردد به ترجمان معلوم توان ز سختی ایام صبر هر کس یافت عیار زر شود از سنگ امتحان معلوم جنون من به خط سبز گلرخان بسته است که در بهار شود شور بلبلان معلوم ز حسن عاقبت آغاز را توان دریافت که هست تیر کج و راست در نشان معلوم ز اشک راز دل بیقرار من شد فاش که از ستاره شود سیر آسمان معلوم بلندی سخن دلپذیر ما صائب ز گرد سرمه نگردد در اصفهان معلوم صائب تبریزی