صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۷۵۳: ز خط طراوت رخسار یار می بینم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز خط طراوت رخسار یار می بینم صفای آینه را از غبار می بینم کدام سوخته جان گشته است گرد سرت که ماه روی ترا هاله دار می بینم ز لال خضر ترا پیش مرگ خواهد شد چنین که سرو ترا پایدار می بینم ز وصل روی تو گل چید هر که چشمی داشت همین منم که ره انتظار می بینم مگر در آینه امروز دیده ای خود را که آب آینه را بیقرار می بینم متاع هر دو جهان را به آب خواهد داد طراوتی که به رخسار یار می بینم حجاب دیده حق بین نمی شود کثرت تو گرد می نگری، من سوار می بینم ز خاک، چشم مرا همچو دام سیری نیست همان ز حرص به راه شکار می بینم به دست لنگر تسلیم داده اند مرا میان بحر حضور کنار می بینم حجاب دیده، من نیست چون شرر غفلت درون سنگم و راه فرار می بینم به فکر توبه در ایام پیری افتادم ره نجات به شمع مزار می بینم ز بیوفایی این باغ و بوستان صائب گل پیاده خود را سوار می بینم صائب تبریزی