صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۷۱۸: ز خال روز سیاهی که داشتم دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز خال روز سیاهی که داشتم دارم ز زلف رشته آهی که داشتم دارم رسید اگر چه به پایان چو شمع هستی من ز اشک و آه سپاهی که داشتم دارم تو داد وعده خلافی بده به خاطر جمع که من همان سر راهی که داشتم دارم درین بهار که یک سبزه زیر سنگ نماند ز زیر بال پناهی که داشتم دارم چه سود ازین که سرم چون حباب رفت به باد ز فکر پوچ کلاهی که داشتم دارم به وصل گمشده خود رسید هر بی چشم منم که چشم به راهی که داشتم دارم ز خرمن است چه حاصل دل حریص مرا که چشم بر پر کاهی که داشتم دارم به رو اگر چه گناه مرا نیاوردند ز انفعال گناهی که داشتم دارم ز خوان وصل نشد سیر دیده ام صائب گرسنه چشم نگاهی که داشتم دارم صائب تبریزی