صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۶۹۳: گذشت عمر سبکرو به خورد و خواب تمام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گذشت عمر سبکرو به خورد و خواب تمام به شوره زار مرا صرف گشت آب تمام چه حاصل است ز قرب گهر چو رشته مرا چو مد عمر سرآمد به پیچ و تاب تمام چو ماه نو به تمامی به هم شکن خود را که در دو هفته کند بازت آفتاب تمام چه حاجت است به تسبیح سال، عمر مرا که می شود به یک انگشت این حساب تمام نگشته است چنان روی ما سیه ز گناه که روسیاهی ما را کند خضاب تمام تمامی دل عاشق به درد و داغ بود اگر به گنج شود خانه خراب تمام به چشم روشن خود پای میهمان جاده که هیچ خانه زین نیست بی رکاب تمام مده غبار به خاطر ز خط مشکین راه که حس گردد ازین عنبرین نقاب تمام در آن چمن که تو از رخ نقاب برداری نسیم دفتر گل را دهد به آب تمام مگر نسیم به گلزار بوی زلف تو برد که خون لاله و گل گشت مشک ناب تمام کسی نظر ز سراپای او کجا فکند که هست دفتر گل فرد انتخاب تمام صفای آن لب میگون ز خط سبز افزود چنان که از رگ تلخی شود شراب تمام ز ابر رحمت عشق است آبداری حسن که آب دیده بلبل بود گلاب تمام ز باده تا عرق آلود گشت چهره یار رساند خانه یک شهر را به آب تمام دگر چه چاره کنم تا تو بی حجاب شوی که می به چشم تو شد پرده حجاب تمام به چشم هر که چو مجنون شود بیابان گرد سواد شهر بود آیه عذاب تمام زبان کلک تو صائب همیشه گویا باد! که هست فکر تو یکدست انتخاب تمام صائب تبریزی