صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۶۹۲: چه خیال است که دیوانه و شیدا نشویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه خیال است که دیوانه و شیدا نشویم؟ بوی مشکیم، محال است که رسوا نشویم عشق ما را پی کاری به جهان آورده است ادب این است که مشغول تماشا نشویم پرده راز بود حرف دلیرانه زدن با تو گستاخ ازانیم که رسوا نشویم خون بر هم زدن اوقات بزرگان هدرست بی حجابانه چو سیلاب به دریا نشویم عیش ما چون سر ناخن به گشاد گره است تا نیفتد به گره کار کسی، وا نشویم! پای پر آبله باشد صدف بحر سراب بهتر آن است پی عشوه دنیا نشویم این غزل آن غزل خواجه نظیری است که گفت تا سر شیشه می وا نشود وانشویم صائب تبریزی