صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۶۱۸: قطع امید ز هجران و وصالش کردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قطع امید ز هجران و وصالش کردم سیر چشمانه قناعت به خیالش کردم پشت دستم هدف زخم ندامت شده است که چرا دست در آغوش خیالش کردم مرغ تصویر در آرامگهم گر جنبید نامه شوق ترا شهپر بالش کردم سرو اگر کرد به شمشاد تو بی اندامی به یک آه چمن افروز خلالش کردم در شب تار پی دزد دویدن جهل است دل اگر برد ز من زلف، حلالش کردم سرو اگر بر سر من سایه رحمت افکند من هم از نسبت قد تو نهالش کردم قفل تبخال زدم بر دهن خود صائب قطع امید ز خضر و ز زلالش کردم صائب تبریزی