صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۵۲۵: دل پر رخنه ای چون سبحه از صدر رهگذر دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل پر رخنه ای چون سبحه از صدر رهگذر دارم درین یک مشت گل پوشیده چندین نیشتر دارم زپای هر که خار آرم برون، ریزد به چشم من زند بر شیشه ام، سنگی زراه هر که بردارم نگردد چون دم تیغ زبانها از مصاف من که از گردآوری من پیش روی خود سپردارم ز دامان وسایل، گرد کلفت پیش می گردد زغفلت نیست از دامان شب گر دست بردارم زجنت می کند دلسرد مرغان بهشتی را گلستانی که من از فکر او در زیر پر دارم اگر چه می زند ناخن به دلها ناله بلبل چو نی من در خراش سینه ها دست دگر دارم درین وحشت سرا کز ابر تیغ برق می بارد دلی از دیده قربانیان آسوده تر دارم چه افتاده است چندین حلقه کردن زلف مشکین را که من صد حلقه پیچ و تاب از آن موی کمر دارم ز وحشت، خانه صیاد داند سایه خود را غزالی را که من چون دام در مد نظر دارم به خاک و خون چو مرغ نیم بسمل می تپم صائب اگر یک دم از آن مژگان گیرا چشم بردارم صائب تبریزی