صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۵۲۳: به ظاهر گر چه مهری بر لب خاموش خود دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به ظاهر گر چه مهری بر لب خاموش خود دارم حباب آسا محیطی در ته سرپوش خود دارم ندارد اختیاری آسمان در سیر و دور خود که این خمخانه را من بیقرار از جوش خود دارم نمی آساید از مشق کشاکش رشته جانم اگر چه بحر را چون موج در آغوش خود دارم کنم با روی خندان تلخکامان را دهن شیرین نیم زنبور تا از نیش پاس نوش خود دارم کند دل هر نفس در کوچه ای جولان ز خود کامی چه خونها در جگر زین طفل بازیگوش خود دارم به قدر بیخودی چون می توان گل چیدن از ساقی درین محفل چه افتاده است پاس هوش خود دارم سراپا یک دهن خمیازه ام صائب از حیرانی اگر چه ماه را چون هاله در آغوش خود دارم صائب تبریزی