صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۵۰۵: نه بهر آب از سوز دل بیتاب می گردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه بهر آب از سوز دل بیتاب می گردم که چون تبخال من از تشنگی سیراب می گردم سفیدی کرد چشمم را کف دریای نومیدی همان من در تلاش گوهر نایاب می گردم پر از گوهر کنم گر چون صدف دامان سایل را همان چون ابرنیسان از خجالت آب می گردم چه حاصل کز درازی رشته عمرم شود افزون چو من از بیقراری خرج پیچ و تاب می گردم جواب خشک می گوید به رویم ابر دریا دل چو گوهر گر چه از یک قطره من سیراب می گردم همان مشت خس و خاری است از گردش مرا حاصل به گرد خویشتن چندان که چون گرداب می گردم به صد جانب برد دل در نمازم از پریشانی به رنگ سبحه من سرگشته در محراب می گردم ندارد نفس کافر در مقام فیض دست از من گران از خواب غفلت بیش در محراب می گردم شبستان جهان را گر چه روشن از بیان دارم همان چون شمع صائب از خجالت آب می گردم صائب تبریزی