صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۴۹۱: گر چه بی ثمر مانند سرو و بید و شمشادم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چه بی ثمر مانند سرو و بید و شمشادم زسنگ کودکان آسوده از پیوند آزادم خوشا صیدی که داند کیست صیادش من آن صیدم که از ذوق گرفتاری ندانم کیست صیادم ز گفت و گوی سرد ناصحان برخود نمی لرزم که از سنگ ملامت عشق افکنده است بنیادم اگر چه خویش را گم کردم از نسیان پیریها به این شادم که ایام جوانی رفت از یادم در اصلاحم عبث اوقات ضایع می کند گردون من آن طفلم که از شوخی معلم کرد آزادم چه تهمت بر فلک بندم چرا از دیگران نالم که من در پیچ و تاب از جوهر خود همچو فولادم ز بیکاری نمی آیم به کار هیچ کس صائب نمی دانم چه حکمت بود ایزد را در ایجادم صائب تبریزی