صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۴۷۸: دل درون سینه و ما رو به صحرا می رویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل درون سینه و ما رو به صحرا می رویم کعبه مقصد کجا و ما کجاها می رویم جام جم آیینه دار کاسه زانوی ماست ما چون طفلان هر طرف بهر تماشا می رویم شمع طور از انتظار ما گدازان است و ما هر شراری را که می بینیم از جا می رویم هر سر خاری به خون ما کشد تیغ از نیام ما چه فارغبال در دامان صحرا می رویم کاروانگاه حوادث سینه مجروح ماست رو به ما دارد غم عالم به هر جا می رویم بر سر بخت سیه خاک سیه زیبنده است ما به هندوستان نه بهر مال دنیا می رویم دامن دشت است باغ دلگشای وحشیان غم چو زور آورد بر خاطر به صحرا می رویم اشک در دامان و آه آتشین در زیر لب چون چراغ صبحدم بیرون ز دنیا می رویم این زمان صائب حریفان مست خواب غفلتند قدر ما خواهند دانستن چو زینجا می رویم صائب تبریزی