صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۴۳۱: معنی بسیار را از لفظ کم جان می دهم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
معنی بسیار را از لفظ کم جان می دهم بحر را در کاسه گرداب جولان می دهم گوهر من خرقه ازدست صدف پوشیده است تیغ بر سرم می خورم گوهر به دامان می دهم کعبه را چون محمل لیلی به یک بانگ بلند می کنم دیوانه و سر در بیابان می دهم از گل بی خار جان خود چرا دارم دریغ؟ من که خار بی ادب را آب حیوان می دهم تا مگر خوابی عزیزان را برانگیزد ز خواب تن به زندان قضا چون ما کنعان می دهم دانه دل سبز گردیدن ندارد، ورنه من مدتی شد آبش از چاه زنخدان می دهم مدتی شد صحبتم از نغمه عشرت تهی است شیشه دل را به دست سنگ طفلان می دهم برقم اما خرمن ماه است جولانگاه من کی به دست هر خس و خاری گریبان می دهم؟ بس که دارم خط نو اصلاح او را در نظر در میان خواب هم تصحیح قرآن می دهم چشم من صائب به روی خط مشکین وا شده است کی دل خود را به هر زلف پریشان می دهم صائب تبریزی