صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۴۰۱: می کنم دل خرج تا سیمین بری پیدا کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می کنم دل خرج تا سیمین بری پیدا کنم می دهم جان تا زجان شیرین تری پیدا کنم هیچ کم از شیخ صنعان نیست درد دین من به که ننشینم ز پا تا کافری پیدا کنم تا ز قتل من نپردازد به قتل دیگری هر نفس چون شمع می خواهم سری پیدا کنم پاس ناموس وفا دارد مرا ازبیکسان ورنه من هم می توانم دیگری پیدا کنم ساده خواهد شد ز کوه درد و غم صحرای عشق تا من بی صبر و طاقت لنگری پیدا کنم رشته عمرم ز پیچ و تاب می گردد گره تا ز کار درهم عالم سری پیدا کنم از بصیرت نیست آسودن درین ظلمت سرا دست بر دیوار مالم تا دری پیدا کنم این قفس را آنقدر مشکن بهم ای سنگدل تا من بی دست و پا بال و پری پیدا کنم می گرفتم تنگ اگر در غنچگی بر خویشتن می توانستم چو گل مشت زری پیدا کنم چون ندارم حاصلی صائب بکوشم چون چنار تا به عذر بی بریها جوهری پیدا کنم صائب تبریزی