صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۳۹۱: با فقیری در سخاوت بی نظیر عالمم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با فقیری در سخاوت بی نظیر عالمم چون دعا با دست خالی دستگیر عالمم چون هما هر چند بی منت دهم دولت به خلق بهر مشتی استخوان منت پذیرعالمم خود فروشی پیشه من نیست چون بیمایگان فارغ از رد و قبول و داروگیر عالمم از سخنهایی که می آید به کار مردمان تا به دیوان قیامت ناگزیر عالمم گوش سنگین چمن پیر است مهر لب مرا ورنه من از بلبلان خوش صفیرعالمم پرده مردم دریدن نیست لایق، ورنه من از صفای سینه آگاه از ضمیر عالمم خواری دایم به است از عزت پا در رکاب بی نیاز از اعتبار زود سیر عالمم با جهان آب وگل دلبستگی نبود مرا می توان چون مو بر آورد از خمیر عالمم می نهند انگشت برحرفم خطاکاران همان گرچه از افکار صائب بی نظیر عالمم صائب تبریزی