صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۳۸۶: سیر چشم فقرم از تحصیل دنیا فارغم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سیر چشم فقرم از تحصیل دنیا فارغم ابر سیرابم ز روی تلخ دریا فارغم پیش پا دیدن نمی آید زمن چون گردباد از خس و خاشاک اسن دامان صحرا فارغم بی نیاز از خواب وخورکرده است حیرانی مرا بیخودی کرده است از اندیشه جافارغم ذکر او دارد زیاد دیگران غافل مرا فکر او کرده است از سیر و تماشا فارغم بیکسی روی مرا از مردمان گردانده است درد بی درمان او دارد ز عیسی فارغم چشم یکرنگی ندارم از دورنگان جهان از ورق گرداندن گلهای رعنا فارغم با وجود صد هنر بر عیب خود دارم نظر بال طاوسی نمی گرداند از پا فارغم برده شیرین کاری از دستم عنان اختیار همچو فرهاد از شتاب کارفرما فارغم بر نگردانم ورق چون دیده قربانیان حیرت سرشار دارد از تماشافارغم می برد بیطاقتی از بزم او بیرون مرا چون سپند از دورباش مجلس آرا فارغم مغز تا باشد به فکر پوست افتادن خطاست صائب از اندیشه عقبی ز دنیا فارغم صائب تبریزی