صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۳۸۳: از سبکروحی ز بوی گل گرانی می کشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از سبکروحی ز بوی گل گرانی می کشم از پری آزار سنگ از شیشه جانی می کشم چون نگردد استخوان درپیکر من توتیا سالها شد کز گرانجانان گرانی می کشم از غم دنیا و عقبی یک نفس فارغ نیم چون ترازو از دو سر دایم گرانی می کشم زندگی بی دوستان چون خضر، بارخاطرست تلخی مرگ از حیات جاودانی می کشم آن سبکروحم درین وادی که چون موج سراب کلفت روی زمین از خو ش عنانی می کشم دست و پا گم میکنم زان نرگس نیلوفری من که عمری شد بلای آسمانی می کشم خط مرا چون آن لب جان بخش می بخشد حیات از سیاهی ناز آب زندگانی می کشم از دهان باز شد گنجینه گوهر صدف من به دریا تشنگی از بی دهانی می کشم می گذشتم پیش ازین از ماه کنعان بسته چشم ناز یوسف این زمان از کاروانی می کشم می کشم گر در جوانی اه افسوس از جگر نیل چشم زخم برروی جوانی می کشم عجز در کاری که نتوان پیش بردن قدرت است من ز کار خویش دست از کاردانی می کشم می کند ذوق سبکباری گرانان را سبک برامید مرگ، ناز زندگانی می کشم سخت جانی نیست از دلبستگی باجان مرا تیغ او را بر فسان از سخت جانی می کشم حسن گندم گون اگر صائب نباشد در نظر رخت بیرون از بهشت جاودانی می کشم صائب تبریزی