صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۳۷۶: تا به کی بار دل از گردون بی حاصل کشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا به کی بار دل از گردون بی حاصل کشم استخوانم توتیا شد، چند بار دل کشم هستی موهوم ما موج سرابی بیش نیست به که بر لوح وجود خود خط باطل کشم صحبت من در نمی گیرد به کاهل مشربان هر نفس چون بحر، دامن از کف ساحل کشم تا کمر دل در غبار جسم پنهان گشته است کو چنان دستی که این آیینه را از گل کشم خار صحرای ملامت خون خودرا می خورد پای آسایش اگر در دامن منزل کشم آتشین رخساره ای در چاشنی دارد سپند با کدام امید من آواز در محفل کشم من که دیدم بارها از رخنه دل کعبه را خاک در چشمم اگر دست از رکاب دل کشم صائب از سودای زلفش دست رغبت می کشم تا به کی دررشته جان عقده مشکل کشم صائب تبریزی