صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۳۵۵: شیشه لرزد بر خود از روز شراب غفلتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شیشه لرزد بر خود از روز شراب غفلتم از سبک مغزی گرانسنگ است خواب غفلتم جست خون مرده از خواب گرانسنگ عدم من ز بیدردی همان مست و خراب غفلتم تیغ خورشید قیامت را کند دندانه دار گرچنین بر روی هم بندد سحاب غفلتم گردد از باد مخالف پله خوابش گران چشم نرم افتاده است از بس حباب غفلتم در زمان فیض خواب من گرانتر می شود چون سگان از صبح باشد فتح باب غفلتم بود از موی سفید امید بیداری مرا بالش پرگشت آن هم بهر خواب غفلتم گرچنین سنگین شود خواب از گرانجانی مرا صبح محشر می شود صائب نقاب غفلتم صائب تبریزی