صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۲۸۰: گر چه از دریا به ظاهر چون گهر بگسسته ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چه از دریا به ظاهر چون گهر بگسسته ام ازره پنهان به آن روشن روان پیوسته ام در سرانجام جهان از بی دماغیهای من می توان دانست دل بر جای دیگر بسته ام چون شود مانع مرا از سیر زنجیر جنون من که از بند فرنگ عقل بیرون جسته ام آشنا جویان عالم خویش را گم کرده اند فارغم از آشنایان تا به خود پیوسته ام در شکست کشتی من موج خونخواری شده است هر لب نانی که بر خوان فلک بشکسته ام گر چه عالم منتظم از فکر باریک من است درنظر بیقدرتر از رشته گلدسته ام بگذرانم چون سلام آشنایی را ز خود از دهان شیر پندارم مسلم جسته ام می شمارد عشق صائب از تن آسانان مرا گر چه از درد طلب هرگز ز پا ننشسته ام صائب تبریزی