صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۲۷۰: مرو بیرون ز عشرتخانه دل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرو بیرون ز عشرتخانه دل که می می جوشد از پیمانه دل شراب و شاهد و ساقی و مطرب برون آرد ز خود میخانه دل زمین گیرست سیر آسمانها نظر با گردش پیمانه دل کند در چشم انجم سرمه سایی غبار جلوه مستانه دل ندارد قلزم پر شور امکان کناری غیر خلوتخانه دل به منزل می رساند سالکان را تپیدن های بیتابانه دل پر پروانه گردد پرده خواب به هر جا بگذرد افسانه دل حجاب آسمانها را بسوزد فروغ گوهر یکدانه دل ز سیلاب فنا بر خود نلرزد بنای محکم کاشانه دل به قدر روزن داغ است روشن درین ظلمت سرا غمخانه دل توان چون برق از عالم گذشتن به پای همت مردانه دل مرا بیگانه کرد از هر دو عالم تلاش معنی بیگانه دل نگردد سبز هر تخمی که سوزد درین مزرع بغیر از دانه دل چراغ مهر و مه خاموش گردد اگر ساکن شود پروانه دل شود رطل گران سنگ ملامت ز بی پروایی دیوانه دل ندارد صید گاه عالم غیب کمینگاهی به جز ویرانه دل دل از دست سلیمان می ربایند پریرویان وحدتخانه دل چو برگ بید می لرزد ز دهشت فلک درمجلس شاهانه دل زبون چون کبک در چنگ عقاب است جهان در پنجه شیرانه دل قیامت می شود هرجا که صائب ز مستی سرکند افسانه دل صائب تبریزی