صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۲۵۸: جدا ز دولت وصلش به گریه ام مشغول
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جدا ز دولت وصلش به گریه ام مشغول به سبحه است سر و کار عامل معزول به آب تا نرساند روان نمی گردد به خانه ای که کند قهرمان عشق نزول سپهر دشمن جان های آرزومندست که بر بخیل گران است میهمان فضول تمام سجده سهوست طاعتی که مراست مگر به قبله ابروی او شود مقبول نظر سیاه نسازد به کام هر دو جهان ز گرد راه تو هر دیده ای که شد مکحول تلاش کام تو را زیر چرخ زیبنده است به صید ماهی اگر غرقه می شود مشغول مرا ز پست و بلند سپهر باکی نیست به یک قرار بود مهر در طلوع و افول بود چو سنگ فلاخن همیشه سرگردان سبکسری که ز میزان عدل کرد عدول مراست گوشه دل خوشتر از چمن صائب که زیر بال بود گلستان مرغ ملول صائب تبریزی