صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۱۹۶: عاشق سرگشته را از گردش دوران چه باک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشق سرگشته را از گردش دوران چه باک ؟ موج دریا دیده را از شورش طوفان چه باک ؟ کشتی بی ناخدا رابادبان لطف خداست موج ازخود رفته را ز بحر بی پایان چه باک ؟ سد راه عشق نتواند شدن تدبیر عقل سیل بی زنهار رااز تنگی میدان چه باک ؟ نیست وحشت ازغبار تن دل آگاه را پرتو خورشید را از خانه ویران چه باک ؟ نیست درکنعان زیوسف دور بوی پیرهن روح بالا دست را از عالم امکان چه باک ؟ پاکدامانی است باغ دلگشا آزاده را یوسف بیجرم را از تنگی زندان چه باک ؟ فارغند از خصمی اختر ملایم طینتان میوه فردوس را از تیری دندان چه باک ؟ از محک پروا ندارد نقره کامل عیار خود حسابان رازروز محشر ودیوان چه باک ؟ می کند رسوا ترازو جنس ناسنجیده را مردم سنجیده را ازشکوه در حشر از میزان چه باک ؟ نیست گردون منفعل از تلخکامیهای خلق میزبان سفله را از شکوه مهمان چه باک ؟ رو نمی تابد ز حرص ازنان سوزن دار، سگ دیده های نرم را از تیزی دربان چه باک ؟ شمع می لرزد به جان خویش از بیمایگی شعله پرمایه را ز افشاندن دامان چه باک؟ سرو ازبیمهری باد خزان آسوده است صائب آزاده را از سردی دوران چه باک ؟ صائب تبریزی