صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۱۸۱: آسمان کهنه سبویی است ز میخانه عشق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آسمان کهنه سبویی است ز میخانه عشق بحر یک قطره تلخی است زپیمانه عشق مکن ازداغ شکایت که ازین روزنه ها می رسد پرتو خورشید به کاشانه عشق عقل با مهره گل نرددغا می بازد دل صد پاره بود سبحه صد دانه عشق روی در دامن صحرای جنون آورده است کعبه از حسن خدا داد صنمخانه عشق جام عقل است که در میکده طرح افتاده است بوسه فرسود نگردد لب پیمانه عشق عشق ازان شوختر افتاده که پنهان گردد چون شررمی جهد از سنگ برون دانه عشق همه در خواب غرورند حریفان صائب به چه امید کسی سر کند افسانه عشق؟ صائب تبریزی