صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۱۷۲: از پس صد پرده می تابد فروغ را ز عشق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از پس صد پرده می تابد فروغ را ز عشق سرمه نتواند گرفتن راه برآواز عشق سد اسکندر که چون آیینه ناخن گیر نیست سینه کبک است پیش چنگل شهباز عشق کوچه باغ زلف سازد کوچه زنجیر را هرکه را دربار باشد نافه غماز عشق می شود ناساز هر ناخن زدن طنبور عقل تا نوای صور از قانون نیفتد ساز عشق من کیم تا در نبرد عشق پا محکم کنم ؟ کوه لرزد بر کمر از بیم دست انداز عشق طوق بر گردن گذارد آهوان قدس را دست چون بیرون کند زلف کمند انداز عشق خرمن امید نه گردون شود پامال برق چون فشاند آستین بی نیازی ناز عشق از کسادی می زند یوسف ترازو بر زمین هرکجا دکان گشاید دلبر طناز عشق دوستان یک جهت از قرب و بعد آسوده اند می رسد، در هرکجا باشد، به دل آواز عشق سینه ای کز تیرگی همچشم داغ لاله بود آب گرداند به چشم داغ، از پرواز عشق فکر صائب گر چه نازک بود از روز ازل رنگ دیگر برگرفت از پرتو اعجاز عشق صائب تبریزی