صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۱۴۵: به که نطق خویش ازاهل زمان دارم دریغ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به که نطق خویش از اهل زمان دارم دریغ نغمه داودی از آهن دلان دارم دریغ حرفهای راست را چون تیر در دل بشکنم این خدنگ راست رو را از کمان دارم دریغ در خور بی جوهران گوهر به بازار آورم حرف جوهردار از تیغ زبان دارم دریغ گوش گل از پرده انصاف چون مفلس شده است به که من هم نغمه را از بوستان دارم دریغ در نقاب خامشی یک چند رو پنهان کنم بکر معنی را ازین نامحرمان دارم دریغ دیده یوسف شناسی نیست در مصر وجود به که جنس خویش را از کاروان دارم دریغ گوهر من بی بها و اهل عالم مفلسند گوهر خود را ز چشم مفلسان دارم دریغ من که شهری تر ز مجنونم در آیین جنون چون سر خود را ز سنگ کودکان دارم دریغ؟ صائب تبریزی