صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۰۹۲: اگر چشم کافر فتد برلقایش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر چشم کافر فتد برلقایش نیاید به لب غیر نام خدایش شود گریه شمع یاقوت احمر به بزمی که افروزد از می لقایش زمین گیر سازد تماشاییان را چو در جلوه آید قد دلربایش ز اندیشه آن تن نازپرور چو فانوس دور استد از تن قبایش ز عیسی چه بگشاید آن خسته ای را که بیماری چشم باشد دوایش برآرد سراز جیب دریای گوهر دهد چون حباب آن که سر درهوایش چو آسودگی خواهی ازآسمانی که بی آب، گردان بود آسیایش چنان کز کمان تیر صائب گریزد ز خود می گریزد چنان آشنایش صائب تبریزی