صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۰۳۸: گوهر فروز دیده بیدار خویش باش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گوهر فروز دیده بیدار خویش باش برق فنای خرمن پندار خویش باش ازچاه مکر، روی زمین موج می زند ای یوسف زمانه خبردار خویش باش خود را چو یافتی همه عالم ازان توست چشم از جهان بپوش، طلبکار خویش باش در سایه حمایت دست دعا گریز فانوس شمع دولت بیدار خویش باش کار جهان به مردم بیکار واگذار فرصت غنیمت است پی کار خویش باش گفتار را به خامه بی مغز واگذار آیینه وار شاهد کردار خویش باش درزیر بارمنت بال هما مرو مسند نشین سایه دیوار خویش باش روشندلی در انجمن روزگار نیست از داغ دل چراغ شب تار خویش باش در پیش ابر همچو صدف آبرو مریز روزی خور دوچشم گهربار خویش باش دولت زشش جهت به توآورده است روی ازشش جهت تونیز خبردار خویش باش تو غافلی و گرنه درین بحر هر حباب سر بسته نکته ای است که هشیار خویش باش قد خمیده صیقل زنگار غفلت است در وقت شیب، صیقل زنگار خویش باش صائب کنون که کار تو با خود فتاده است رحمی به حال خود کن و غمخوار خویش باش صائب تبریزی