صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۰۳۷: گاهی رهین ظلمت و گه محو نور باش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گاهی رهین ظلمت و گه محو نور باش گاهی چراغ ماتم و گه شمع سور باش شیر و شکر به طفل مزاجان سبیل کن قانع ز خوان رزق به هر تلخ و شور باش کشتی چو باخت لنگر خود،زود بشکند زنهار در کشاکش دوران صبور باش بستان ز خلق خام و بده پخته در عوض سر گرم خوش معاملگی چون تنور باش چشم کلیم چون ید بیضا سفید شد رخ بر فروز وحوصله پرداز طور باش باری چو ره به محفل قربت نمی دهند از دور دیده بان نگه های دور باش دور شعور چون به نهایت رسیده است صائب تو نیز چون دگران بی شعور باش صائب تبریزی